وقتی رؤیای مستندسازی طبیعت، به پژوهش در دنیای پیچیدهی مغز رسید
- بازدید: 211
دکتر فرزانه وفائی دانشیار و معاون گروه علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی مشهد، متولد خرداد ۱۳۶۴ در مشهد است؛ شهری که در آن رشد کرده و ریشه دوانده است. در خانوادهای فرهنگی رشد یافته؛ خانوادهای که تحصیلات برایشان اولویت داشت و همیشه تلاش میکردند فرزندانشان مسیر آکادمیک و علمی محکمی داشته باشند. سه برادر دارد و پدر و مادرش همیشه تأکید میکردند که بچهها باید درسخوان باشند، نمرات خوبی بگیرند و تحصیلات عالیه داشته باشند. همین حساسیتهای خانواده باعث شد دوران کودکی برای او کمی سخت بگذرد تا بتواند خودش را پیدا کند و مسیر واقعی علایقش را بشناسد.
با علاقهای که از کودکی به طبیعت و حیوانات داشت، رشته زیستشناسی را برای دوره کارشناسی انتخاب کرد. زیستشناسی عمومی را در دانشگاه مشهد خواند و همزمان شیفته مستندهایی بود که پژوهشگران را در دل جنگلها و میان حیوانات نشان میداد؛ مستندهایی که باعث میشد تصور کند روزی خودش هم بتواند چنین زندگی علمی و میدانیای را تجربه کند.
دکتر وفائی در مقطع کارشناسی ارشد، فیزیولوژی جانوری را انتخاب کرد و در دانشگاه تهران (تهران–شمال) پذیرفته شد. پایاننامهاش او را وارد دنیای اعصاب کرد؛ جایی که بعدها تبدیل به مسیر اصلی و حرفهای زندگیاش شد. از همان دوران مطالعه کتابهای خودیاری، روانشناسی، علوم اعصاب و آناتومی مغز تبدیل به علاقه روزانهاش شد. پس از ارشد، مدتی بهعنوان پژوهشگر در پژوهشکده بوعلی و دانشکده پزشکی مشهد مشغول بود؛ جایی که سه سال زیر نظر دکتر حسینی، استاد گروه فیزیولوژی، فعالیت کرد. او دکتر حسینی را منتور اصلی و استاد بزرگوار زندگیاش میداند و همچنان نیز زیر نظر ایشان کار میکند و از راهنماییهایشان بهره میبرد. تشویقها و حمایتهای همین استاد بود که او را به سمت ادامه تحصیل در مقطع دکتری هدایت کرد.
در سالهایی که برای دکتری مطالعه میکرد، فقط دانشگاههای شیراز و تهران دانشجو میپذیرفتند و او با تلاش فراوان توانست در رشته علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز پذیرفته شود. تحقیقاتش در شیراز نیز ادامه مسیر پایاننامهاش بود: سکتههای مغزی. اما یکی از مزایای حضور در شیراز، آشنایی با اساتیدی بود که در حیطه شناختی فعالیت میکردند و همین موضوع باعث شد وارد فازهای شناختی نیز شود؛ حوزهای که بعدها بخشی جداییناپذیر از کار علمی او شد.
دکتر وفائی پس از شیراز، به گروه علوم اعصاب مشهد پیوست و همکاری با استاد گرجی آغاز شد. دکتر گرجی با شخصیت حمایتگر و نگاه خلاقانهاش او را وارد لاینهای تازه علوم اعصاب کرد. از نخستین پروژههایی که با حمایت صددرصدی دکتر گرجی شکل گرفت، «کمیته آگاهیبخشی و کاهش استرس» بود؛ کمیتهای که ایدهپردازیاش با استاد گرجی بود و او مسئول اجرایش شد و با همکاری این تیم، وارد سازمانهای مختلف از جمله آتشنشانی، زندانها، مراکز معماری، شهرداری و دانشگاه الهیات شده و برای آتشنشانها، زندانیان و زندانبانها، خانوادههایشان و همچنین گروههای آسیبپذیر و در معرض فشار روانی، کلاسها و سمپوزیومها و پروژههای آموزشی برگزار کردند.
در حوزه معماری، فعالیتهایی در زمینه طراحی ساختمانها بر اساس اصول علوم اعصاب انجام دادند؛ پروژههایی که هدفشان ساخت فضاهایی با قابلیت تأثیر مثبت بر امواج مغزی بود. در همکاری با دانشکده الهیات، اثر شکرگزاری، دعا و نیایش بر امواج مغزی بررسی شد؛ پژوهشی که مقالات آن در حال آمادهسازی است.
این استاد جوان و تیمش وارد حوزههای مختلف اجتماعی شدند: از شهرداری و بهزیستی گرفته تا گروههای پرتنش مثل آتشنشانها. همچنین در دانشگاه برای رزیدنتها، اساتید، دانشجویان خوابگاهی و کارمندان فعال بود؛ گروههایی که در معرض استرسهای مداوم بودند. او تأکید میکند که بخش مهمی از علوم اعصاب پیشگیری از بیمار شدن افراد سالم است بر خلاف رشتههایی مثل نورولوژی و روانپزشکی که معمولاً با بیمار سروکار دارند. هدف علوم اعصاب، سالم نگهداشتن فرد سالم، مدیریت استرس قبل از تبدیل شدن به اضطراب و افزایش کیفیت زندگی افراد است.
از دید دکتر وفائی ، انسان نمیتواند استرس را از زندگی حذف کند؛ استرس بخشی از ماهیت جهان است. اما میتواند شیوه مواجهه با آن را تغییر دهد. یکی از اهداف او و همکارانش فرهنگسازی در این زمینه است: استفاده از مسیرهای پاداش مغزی برای ایجاد عادات سالم، گسترش رفتارهای سازگار و تقویت سرمایه اجتماعی.
سرمایه اجتماعی از نگاه او یکی از مهمترین عناصر سلامت جامعه است؛ سرمایهای که طبق آمار پیش از کرونا حدود ۳۷ درصد بود و اکنون به حدود ۹ درصد رسیده است. او این کاهش را نگرانکننده میداند و معتقد است افراد نسبت به هم بیرحمتر، خودمحورتر و بیتفاوتتر شدهاند؛ چیزی که در رفتارهای روزمره، رانندگی و برخوردهای اجتماعی قابل مشاهده است. او این وضعیت را نتیجه هجمه عظیم پیامهای بیرونی و جهانی میداند که فرهنگ اصیل ایرانی را تحت فشار قرار میدهد و معتقد است علوم اعصاب میتواند پاسخی مؤثر به این چالشها باشد؛ با خنثی کردن پیامها و ارائه پیامهای جایگزین برای حفظ ریشههای فرهنگی.
دکتر وفائی از توسعه علوم اعصاب در سطح سیاستگذاری ابراز امیدواری میکند؛ بهویژه اینکه جلسات بینرشتهای و طرحهای کلان در وزارتخانه آغاز شده است. همچنین تأکید میکند که روابط عمیق میان گروههای مختلف علمی میتواند علوم اعصاب را در جایگاه واقعی خود قرار دهد. آرزویش این است که روزی دانشجویان علوم اعصاب با شناخت کامل وارد رشته شوند، رسالتشان را بدانند و نقش تأثیرگذار علوم اعصاب را در جامعه عملی کنند.
در طول هشت سال فعالیت در حوزه آموزش، پژوهش و درمان، دستاوردهای زیادی کسب کرده است؛ از جمله انتخاب بهعنوان پژوهشگر برتر در سطح دانشکده. علاوه بر این، او لاینهای تازهای ایجاد کرده است، مخصوصاً در زمینه استرس که در آن فعالیتهای گستردهای از سمپوزیومها تا سخنرانیهای کشوری انجام داده است. از بنیاد شهید و امور ایثارگران تا هلالاحمر، از دانشگاهها تا ارگانهای مختلف، همه مخاطبان کارگاههای او بودهاند. همچنین در حوزه توانمندسازی اساتید و دانشجویان نیز فعالیت مستمر داشته است.
در عرصه اجرایی نیز نقشهای مختلفی بر عهده داشته؛ از مدیریت گروه آموزشی تا مدیریت کمیته آگاهیبخشی و کاهش استرس. حدود دو سال است که عضو بُرد تخصصی علوم اعصاب است و در تعیین چشماندازهای رشته مشارکت میکند.
دکتر وفائی توضیح میدهد که علوم اعصاب چندین لاین تخصصی دارد: درمان، تراپی، هنر درمانی، کار بالینی، درمانهای مبتنی بر سنترابی، سلتراپی، مطالعات پایه، مطالعات رفتاری، مطالعات شناختی، مطالعات اجتماعی و مقابله با جنگهای روانی–شناختی.
در بخش آزمایشگاهی، روی سکته مغزی، مطالعات رفتاری و شاخههای شناختی مانند توجه کار میکند. او گروهشان را از نخستین گروههایی میداند که در ایران روی توجه انتخابی در مدل حیوانی (شیپ اتنشن) کار کردهاند و توانستهاند روشهای رنگآمیزی و ارزیابی این مدل را اجرایی کنند.
در بخش اجتماعی، پروژهها عمدتاً با حمایت و ایدههای استاد گرجی انجام میشود و او مسئول اجرای آنهاست. یکی از حوزههای مهم، مقابله با جنگهای روانی و شناختی است؛ تهیه پیامهای زیرآستانهای، بررسی اثر پیامهای بیرونی و مدیریت اثرات فرهنگی.
در حوزه شناخت، کارهایی درباره امواج مغزی و تأثیر معماری بر آرامش ذهن انجام دادهاند؛ اینکه چطور طراحی فضا میتواند امواج مغزی را در بهترین حالت قرار دهد. همچنین حوزه مطالعات بیزینس و اقتصاد رفتاری به آنها کمک کرده تا نشان دهند علوم اعصاب چگونه در بازاریابی، تصمیمگیری، خلق، ارتباط مؤثر و کنترل هیجان کاربرد داردو چطور این مهارتها کیفیت زندگی فرد و جامعه را بالا میبرد.
دکتر وفائی باور دارد که یک نوروساینتیست باید ابتدا خودش را تغییر دهد تا بتواند بر خانواده، اطرافیان و جامعه اثر بگذارد. تغییرهای کوچک فردی میتواند شبکه گستردهای از بهبود اجتماعی ایجاد کند.
دکتر وفائی علوم اعصاب را رشتهای میداند که با تکیه بر روشهای تجربی، قابلیت کمیسازی هر پدیده روانی را دارد؛ برخلاف رشتههایی با رویکرد نظری. از نظر او، علوم اعصاب باید بتواند نظریهها را در آزمایشگاه نشان دهد، امواج مغزی را ثبت کند، تغییرات را بسنجد و پس از مشاهده اثر، درباره آن نظریهپردازی کند.

