گفتگو با استادتمام بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی مشهد؛از شاگردی مادر تا استادی دانشگاه
- بازدید: 1650
شاگردی در محضر مادر و فرهنگی بودن پدر، از همان دوران کودکی چنان علاقه به تعلیم و تعلم را در او نهادینه کرده بود که هم خودش تا عالی ترین مراتب تعلم پیش رفت و هم معلمی را به عنوان حرفه ای مقدس کنار علایق شخصی اش یعنی مهندسی و محیط زیست در قالب رشته مهندسی بهداشت محیط دنبال کرد. او که حالا استادتمام دانشگاه علوم پزشکی مشهد در این رشته است، از محققان برتر و اساتید اخلاق مدار این دانشگاه به شمار می رود که ارتباط خوبی نیز با دانشجویان به ویژه نسل زِد دارد.
حس خوبی که آینده ساز شد
دکتر بهنام باریک بین که این روزها شصتمین بهار زندگی را پشت سر می گذارد، فرزند دوم خانواده ای فرهنگی است که باتوجه به اشتغال پدر در مدیریت آموزش و پرورش زابل، در این شهر متولد شد اما در دوسالگی همراه خانواده مجدد به موطن پدری یعنی مشهد بازگشت و دوران دبستان را به شاگردی در محضر مادر گذراند؛ «مادرم معلم دبستان دیانت بود و من و یک خواهر و برادر دیگرم آنجا شاگردشان بودیم که سبب شد از همان زمان حس خوبی نسبت به تعلیم و تعلم پیدا کنم و حتی در بازی هایم با همسالان نیز نقش های رهبری یا آموزش دادن را ترجیح دهم. البته مادر بین ما و دیگران نه تنها تفاوتی قائل نمی شدند بلکه اگر پای جریمه یا تنبیهی به میان می آمد، با اینکه درسمان هم خوب بود، همیشه اولین نفر نسبت به ما صورت می گرفت».
انتخاب دقیق
از دوره دبستان تا دکترا ورزشکار بوده و به ویژه در رشته های فوتسال و بدنسازی، حائز رتبه های استانی و دانشگاهی شد و در عین حال شاهد ادامه تحصیل خواهران و برادران در رشته های دبیری و پزشکی بود اما نه ورزش را ادامه داد و نه سراغ پزشکی و دبیری رفت؛ «پزشکی با روحیه ام سازگار نبود و بیشتر رشته های فنی را دوست داشتم؛ به معلمی هم علاقمند بودم اما در دانشگاه و برای جوانان؛ از طرفی با توجه به مطالعات غیردرسی و تسلطی که بر دروس ریاضی و فیزیک و شیمی داشتم، ترجیح می دادم رشته دانشگاهی ام جامع این دروس باشد از این رو وقتی با رشته بهداشت محیط آشنا شدم، با توجه به اینکه هم فنی بود و هم مرتبط با محیط زیست، خیلی علاقمند شدم خصوصاً که به دلیل تحصیل خواهروبرادرم در پزشکی، با حوزه های ارتباط پزشکی با بهداشت به عنوان علم پایه پزشکی نیز آشنا بودم. بنابراین در انتخاب رشته ابتدا رشته های فنی پزشکی مثل دندانپزشکی و فیزیوتراپی و بعد بهداشت محیط و زمین شناسی را انتخاب کردم که بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی ایران پذیرفته شدم».
آغازی پرشتاب و بدون توقف
آن زمان رشته بهداشت محیط برای مقطع کاردانی پذیرش داشت و دانشجویان بعد از اتمام این دوره می توانستند با استفاده از بورس وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، استخدام و از مزایا بهره مند شوند اما علاقه دکتر باریک بین به علم آموزی، او را باردیگر در مسیر ادامه تحصیل قرار داد؛ «پس از اتمام کاردانی در سال 68 بلافاصله در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان وارد مقطع کارشناسی شدم و بعد از آن خدمت سربازی را به عنوان مسئول بهداشت محیط مرکز بهداشت چناران(پیام آور بهداشت) پشت سر گذاشتم که در این مدت ضمن فرهنگسازی رعایت اصول بهداشت محیط برای مردم، پروژه های انتقال آب های سطحی کوهپایه های شهرستان چناران به مخزن سپتیک و طرح شهر سالم را نیز با همکاری ارگان های مربوطه انجام داده و مورد تقدیر فرماندار و شهردار قرار گرفتم. پس از آن در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس پذیرفته شدم که فقط دو نفر پذیرش داشت. سال 73 نیز همزمان با اتمام کارشناسی ارشد برای هیأت علمی علوم پزشکی مشهد درخواست دادم که به دلایلی موافقت نشد و نهایتاً در شهر مادری ام بیرجند مشغول طرح تعهد خدمت و از سال 77 عضو هیأت علمی شدم».
عضویت هیأت علمی همزمان با تشکیل خانواده از یک سو، تقسیم خراسان بزرگ به سه استان و مرکزیت یافتن علوم پزشکی بیرجند که حجم کاری را چندبرابر کرده بود از سوی دیگر، به عنوان عواملی برای توقف تحصیل کافی بود اما دکتر باریک بین باز هم از تعلم دست نکشید و با جدیت راهش را ادامه داد: «از سال 78 تا 96 افزون بر تدریس، مسئولیت هایی چون معاونت توسعه دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، مسول ارتباط صنعت و دانشگاه، مدیر کمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه، مدیرگروه بهداشت و معاون آموزش دانشکده را داشتم و در عین حال اوایل دهه هشتاد شروع به مطالعه برای مقطع دکترا کردم؛ روزانه پنج شش ساعت فقط درس می خواندم تا در رقابت شدیدی که وجود داشت بتوانم تک رقمی شوم؛ با این وجود زندگی روال عادی اش را داشت تا اینکه هم فرزنددار شدیم، هم خراسان جنوبی به مرکزیت بیرجند، مستقل شد و فشار کاری مضاعف؛ تا دوسه سال از هفت هشت صبح تا ساعت 16 یا 20 دانشگاه بودم و مسئولیت خانواده روی دوش همسرم بود به حدی که برای تولد فرزندان دوم و سوم، حجم کارها اجازه مرخصی نداد و فقط یک ساعت توانستم بیمارستان بروم و برگردم».
دکترای تک رقمی/ معلمی که عامل نباشد اثرگذار نخواهد بود
این استاد پرتلاش با همت بلند خود سال 85 رتبه اول دکترای بهداشت محیط را کسب کرد و مجدد به دانشگاه تربیت مدرس بازگشت؛ چهار سال بعد نیز با رتبه یک از این دانشگاه فارغ التحصیل شد؛ پس از دکترا فعالیتش در علوم پزشکی بیرجند را ادامه داد تا سال 98 که به مدت سه سال جهت مأموریت به علوم پزشکی مشهد منتقل شد و بعد از آن هم عضو رسمی هیأت علمی این دانشگاه. او پس از قریب سی سال تدریس و معلمی در دانشگاه که از نوجوانی آرزویش را داشت، از رضایت شغلی و نوع ارتباطش با دانشجویان می گوید: «معلمی یک شغل فرهنگی است که هم افراد را تحت تأثیر قرار می دهد و هم فرهنگ جامعه را و این ها همه در گرو خودسازی معلم است(تا راهرو نباشی کی راهبر شوی؟)؛ تا خودش به آنچه تعلیم می دهد عامل نباشد، نمی تواند الگو باشد و فرد یا جامعه را بسازد؛ همین مؤلفه است که به حرفه معلمی تقدس می بخشد و آن را بیش از پیش برایم جذاب کرده است خصوصاً که بهانه ای برای ارتباط با نسل جوان شده است؛ از دلایل اینکه هنوز روحیه ام به سنم نمی خورد، همین است. با دانشجویان ارتباط صمیمی و در عین حال محترمانه داریم، سرکلاس هم از مشارکتشان در تدریس استقبال می کنم و نقاط ضعف و قوت کلاس را جویا می شوم».
مطالبه گری؛ شاخص بارز نسل زِد
من که این فضا را به عنوان شاگرد بیست سال قبل استاد از نزدیک تجربه کرده و بهره مند شده ام، حالا از نوع ارتباط و دغدغه هایش نسبت به نسل جدید یا همان نسل زِد سوال می کنم؛ «از شاخصه های خوب و بارز نسل زِد، مطالبه گری است در عین حال این نسل برخی از قوانین و چارچوب ها را بر نمی تابد و راحت نمی پذیرد؛ ایده های دیگری در ذهنش است و حرف ها برای گفتن دارد که لزوماً هم نسنجیده نیست اما معمولا تحت تأثیر اطلاعات گسترده و بدون حد و مرزی است که در اثر رشد بی وقفه تکنولوژی به سمتشان سرازیر و باعث می شود تعریف دیگری از مفاهیم و ارزش ها داشته باشند که تناسبی با فرهنگ و تمدنشان ندارد. به شخصه در وهله اول آن ها را همانطور که هستند درک می کنم و می پذیرم تا بدانند با وجود تفاوت ها هم می شود تعامل داشت زیرا نهایتاً همه همهدف و درصدد رشد خود و جامعه هستیم».
امیدآفرینی؛ سرلوحه کار
بزرگترین دغدغه دکتر باریک بین نسبت به نسل جدید، بی انگیزگی آن ها به ویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی است که تبعات فردی و اجتماعی مهمی را به دنبال دارد؛ «البته من همیشه می گویم اگر این بی انگیزگی نسبت به یادگیری، از این جهت باشد که دانشجو فقط به عنوان یک بستر و مقدمه وارد دانشگاه شده و قصد دارد مهارت های لازم را از سایر مسیرها بیاموزد، ایراد ندارد ولی اگر ناشی از ناامیدی نسبت به آینده شغلی رشته یا معضلات اقتصادی باشد که آن ها را بدون اطلاعات لازم به سمت بازار کار سوق دهد، جای نگرانی دارد. چنانکه شاهد هستیم چندین سال است تعداد ورودی های آقا به دانشگاه کمتر از بانوان بوده و عدم تناسب تحصیلات در ازدواج ها را دامن زده است. در این بین دانشگاه و اساتید مسئولیت سنگینی دارند؛ باید سعی کنیم آموزش ها حتی الامکان به استانداردهای آموزشی دنیا نزدیک شود و همزمان امیدآفرینی را سرلوحه کارمان قرار دهیم چراکه دانشگاه، اغلب نقطه آغاز آشنایی فرد با اصول فکری و علمی و شکل گیری چارچوب های ذهنی اش است؛ دانشجو باید به این مهم برسد که در هر زمینه ای و برای رسیدن به هر هدفی، امید حرف اول را می زند؛ خودم در زندگی فردی و اجتماعی همیشه سعی می کنم بلندپرواز نباشم و از پله ها و قدم های کوچک شروع می کنم، به دانشجویان هم همین را پیشنهاد می دهم. از طرفی خود را از دانشجو جدا نمی کنم؛ می گویم ما هم روزی مثل شما بودیم با همه دغدغه ها و مشکلات خاصی که وجود داشت اما اگر آن زمان می نشستیم دست روی دست می گذاشتیم و می گفتیم عقب مانده ایم، نمی شود و ... الان اینجا نبودیم؛ بنابراین آنچه مهم است، هدفگذاری درست و حرکت به سمت آن بدون توجه به حاشیه هاست».
او با تأکید بر اینکه با وجود سال ها خدمت در مناطق محروم، تاکنون نیازی به مهاجرت احساس نکرده ام، به جوانان یادآوری می کند: «تا وقتی می شود ساخت، چرا ترک کرد؟ پاک کردن صورت مسئله هرگز راه درستی نیست و چیزی را حل نمی کند؛ چالش ها آنقدر بزرگ و جدی نیستند که بگذاریم برویم؛ بماند که همه جای دنیا چالش وجود دارد فقط نوعش گاهیمتفاوت است»
طرح های خوب؛ بودجه های ضعیف
دکتر باریک بین که که نگارش نخستین لغتنامه بهداشت محیط (به اتفاق همکاران در سال 76) و حدود 50 مقاله و افتخاراتی چون استاد آموزشی برتر دانشگاه(دوسال)، محقق برتر دانشگاه(سه سال) و استاد اخلاق دانشکده بهداشت را در کارنامه خود دارد، کمبود بودجه های پژوهشی را معضلی مهم در دانشگاه های بزرگ می داند؛ «بودجه های بخش پژوهش هم کم است و هم باوجود تصویب، خیلی دیر اختصاص می یابد؛ اغلب دانشگاه های بزرگ این مشکل را دارند که باعث می شود طرح های خیلی خوب زمین بماند البته تازمانی که دانشگاه بیرجند بودم اصلاً نمی گذاشتم دانشجو هزینه کند و خودم تأمین می کردم تا وقتی دانشگاه پرداخت کند».
سلامتی همه جانبه؛ بهترین هدیه بهداشت محیط
از نگاه این استادپیشکسوت، بزرگترین کارویژه بهداشت محیط، رفع آلودگی از همه ساحت های زندگی است به گونه ای که اگر کسی عمیق و جدی در آن وارد شود، می تواند هم خودش و هم اطرافیان را در ابعاد مختلف سلامتی از جمله سلامت جسمی، روحی و اجتماعی ارتقا دهد و این(سلامتی همه جانبه) ارزشمندترین هدیه است؛ به عبارت دیگر بهداشت محیط، فرد را به گونه ای آموزش می دهد که به محرک های محیطی پاسخ تطبیقی دهد؛ یعنی فرد مسلط به اصول بهداشت محیط، می تواند استرس های وارد شده به خود یا دیگران را کنترل کرده و از واکنش های آنی و ناآگاهانه که مخاطره آمیز هستند پیشگیری کند. او مهمترین چالش پیش روی بهداشت محیط را نیز اینگونه تشریح می کند: «بهداشت محیط مبتنی بر پیشگیری است و از آنجا که حوزه پیشگیری ما به علت مسائل اقتصادی چه در آموزش چه در اجرا ضعف دارد، بهداشت محیطمان هم ضعیف شده است؛ برای نمونه وقتی بنا می شود شرکت یا صنعتی شکل گیرد که مخاطرات زیست محیطی دارد، پیش از شروع به کار آن و ایجاد مشکل و خسارت، باید پیشگیری کنیم اما به دلیل ارزیابی و نظارت ضعیف یا نداشتن توجیه اقتصادی و...، در این مرحله اقدامی صورت نمی گیرد و پس از اینکه کار از کار گذشت و ضررها به مرحله غیرقابل جبران رسید، به فکر می افتیم».
فقط یک زمین داریم؛ مراقب باشیم/ چند راهکار
دکتر باریک بین ضمن هشدار نسبت به اینکه محیط زیست خیلی زودتر از آنچه فکر می کردیم در حال از بین رفتن است و ما از توسعه پایداری که دنیا روی آن سرمایه گذاری می کند عقب هستیم، مشورت با دغدغه مندان و انجمن های علمی و تخصصی بهداشت محیط و محیط زیست، استفاده از تجارب سایر کشورها و تکنولوژی های جدید در زمینه حفظ سلامت زمین (با کمک دانشگاهیان) و انجام پژوهش های مسئله محور را به عنوان راهکارهای اصلاح وضعیت کنونی نام می برد و خاطرنشان می کند: «فقط یک زمین برای زندگی وجود دارد؛ همین هم اگر از دست برود کجا می توان زندگی کرد؟ لازم است مسئولان بیشتر نسبت به مسائل زیست محیطی دغدغه مند باشند و هشدارهای فعالان این حوزه(به عنوان مثال آلودگی هوا، کمبود آب و فرهنگسازی مصرف که دغدغه های اولیه بهداشت محیط است) را جدی بگیرند و سرمایه گذاری مادی و معنوی داشته باشند تا حداقل خسارت ها غیرقابل جبران نشود».
بالاترین افتخار استاد
نهایتاً جذاب ترین خاطرات این استاد موفق هم به حوزه تعلیم و تعلم باز می گردد؛ وقتی که خیلی اتفاقی دانشجویانش را سال ها بعد در مقاطع یا جایگاه های مهم و اثربخش ملاقات می کند؛ این لحظات برایش بالاترین افتخار و بسیار انگیزه بخش است.