گفتگو با عضو هیأت علمی و رئیس مركز آموزشي، پژوهشي و درماني قائم (عج)
- بازدید: 527
شاخص های کنونی حوزه سلامت در کشور، بی نظیر است/ کاهش چشمگیر مرگ و میر در حوزه اطفال
دکتر غلامعلی معموری، متولد سال 1336 در شهرستان جاجرم، عضو هیأت علمی و رئیس مركز آموزشي، پژوهشي و درماني قائم (عج)، از جمله شخصیت های با سابقه و مجّرب در حوزه های مختلف آموزشی، درمانی، پژوهشی و اجرایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که از سال 1365 فعالیت خود را در این مجموعه آغاز نموده و علاوه بر انجام رسالت های آموزشی و درمانی، فعالیت های اجرایی متعددی از جمله؛ معاونت آموزشی دانشکده پزشکی به مدت دوسال، معاونت بهداشتی دانشگاه به مدت چهار سال ، دوره چهار ساله معاونت درمان دانشگاه، مدیریت سه ساله گروه کودکان و ریاست بیمارستان قائم (عج) در طی سه سال اخیر را عهده دار می باشد.
دکتر معموری در حوزه مدیریتی، نیز به مدت چهار دوره عضو هیأت امنا دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی، بیش از هفت سال عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران و همچنین عضو تحریریه مجله دانشگاه علوم پزشکی و مسئول انجمن نوزادان می باشد. سایت خبری وبدا در راستای انجام مصاحبه و آشنایی بیشتر با اساتید هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، گفتگویی با این استاد باسابقه داشته که شرح آن را در ادامه می خوانید:
وب دا: ضمن سپاس ازحضورتان در این مصاحبه، لطفاً در ابتدا خود را برای مخاطبان این گفتگو بیشتر معرفی بفرمایید ؟
من دکتر غلامعلی معموری هستم، متولد سال 1336 در شهرستان جاجرم و در حال حاضر، علاوه بر سمت ریاست مركز آموزشي، پژوهشي و درماني قائم (عج)، استاد دانشگاه در رشته اطفال و فوق تخصص نوزادان نیز هستم. دوره متوسطه را در زادگاهم گذراندم و با توجه به اینکه ادامه تحصیل در جاجرم مقدور نبود، برای دیپلم به مشهد آمدم و مدرک دیپلم را در سال 1354 اخذ کردم، همان سال در کنکور شرکت کردم و با رتبه چهار در رشته پزشکی پذیرفته شدم.
وب دا: دوره تخصص چه زمانی آغاز شد؟
بعد از اتمام تحصیلات پزشکی در سال 1361 که مصادف با دوره انقلاب فرهنگی بود و دانشگاه ها تعطیل شده بود، با توجه به شرایط آن زمان، ابتدا به عنوان پزشک عمومی فعالیت یمان در بخش اورژانس کودکان ادامه یافت و سپس به طور مستقیم وارد رشته رزیدنتی اطفال شدم. در طی گذراندن دوره های بالینی کارورزی کودکان در بخش های کودکان و آموزش و رفتار وقتی نحوه تعامل و کار اساتید را می دیدیم به فعالیت و بخش کودکان علاقمند شدم و انگیزه من در رشته اطفال به دلیل حضور شخصیت هایی بود که استاد بنده بودند و درحال حاضر برخی در قید حیات هستند و برخی نه و این شاید بتوان گفت انگیزه ای شد که من رشته اطفال را انتخاب کنم و سال 1364 تخصص را با نمره خوب به اتمام رساندم و بر حسب نیاز دانشگاه خدمتم را شروع کردم.
البته در ابتدا پیشنهاد شد که برای خدمت به دانشگاه بابل بروم و مدتی هم رفتم و بررسی کردم، دانشگاه بابل تازه تأسیس بود و هنوز دفتر گروه و بخش و...نداشت. همزمان برای دانشگاه علوم پزشکی مشهد نیز درخواست داده بودم که در صورت نیاز و موافقت مشهد مشغول به فعالیت شوم. بعد از سه ماه خوشبختانه اعلام کردند که می توانم طرح خدمات نیروی انسانی را در دانشگاه علوم پزشکی مشهد بگذارنم و اوایل سال 1365 به عنوان استادیار در گروه اطفال بیمارستان قائم (عج) دانشگاه علوم پزشکی مشهد مشغول خدمت شدم.
خداوند رحمت کند استادی به نام خانم دکتر زهرا پنجوانی داشتم که اصالتا اهل کشور پاکستان بود، اما در کشور امریکا تحصیل کرده بود و جزء نفرات اولی بود که در رشته فوق تخصص نوزادان در آمریکا مدرک گرفته بود. در سال آخر رزیدنتی من، ایشان به خاطر عشق و علاقه ای که به انقلاب اسلامی داشت و در واقع از میهمانان دهه فجر بود که دعوت شده بود، در ایران ماندگار شد.
دکتر پنجوانی که مذهب شیعه داشت، نقل می کرد که به خاطر انقلاب و جایگاه اهمیت کشور ایران و انقلاب اسلامی ایران، شهر مشهد مقدس را انتخاب کرده است؛ در حالی که در شهر نیویورک ساکن بود و کار می کرد، ایشان از اساتید ما بود و در دوره آخر رزیدنتی ایشان طب نوزادان را تدریس می کرد و به تدریج با آشنایی بیشتر، ایشان خیلی مایل بود که من در رشته تخصص نوزادان تحصیل کنم و با توجه به اینکه کار من را دیده بود، برای ورود به این تخصص ترغیبم کرد .
آن زمان اوایل پا گرفتن رشته فوق تخصص نوزادان در دانشگاه علوم پزشکی بود و این تخصص دومین رشته در ایران محسوب میشد، قبل از دانشگاه مشهد در دانشگاه علوم پزشکی ایران این رشته تدریس می شد و شاید اگر خانم دکتر پنجوانی نبودند، من در این رشته تحصیل نمی کردم. در عین حال خوشبختانه موفق شدم در اولین آزمون تخصص نوزادان که سال 68 برگزار شد، پذیرفته و قبول بشوم و بورد فوق تخصصی را کسب کنم.
وب دا: بخش نوزادان در آن زمان تا چه حد امکانات داشت؟
در آن زمان بخش مراقبت های ویژه نوزادان قسمت کوچکی با دو دستگاه ونتیلاتور و هشت تخت بود. طی این سال ها بخش توسعه یافت و فضای فیزیکی آن گسترش پیدا کرد بطوریکه در حال حاضر 28 ظرفیت تخت و حدود 12 ونتیلاتور دارد.
خانم دکتر پنجوانی به دلیل کسالتی که داشت سال 1375 مجدد به نیویورک مهاجرت کرد و من به عنوان مسئول بخش انتخاب شدم و بنابراین تربیت فلوها و رزیدنت ها به عهده من گذاشته شد. از آن سال تاکنون بین یک تا دو نفر و در برخی سال ها سه نفر رزیدنت را در مشهد تربیت می کنیم؛ یعنی تعداد زیادی فوق تخصص.
اکنون شاید حدود 25 نفر فوق تخصص در مشهد داریم که تربیت شده دانشگاه علوم پزشکی مشهد هستند و بعدها بیمارستان امام رضا(ع) به این واحد فوق تخصصی اضافه شد و مکمل یکدیگر شدیم؛ به عنوان یک مرکز آموزشی بهتر با وسعت بیشتر. به طوریکه در حال حاضر گروه نوزادان هشت نفر است در بیمارستان های اکبر، قائم (عج) و بیمارستان امام رضا(ع) اساتید حضور دارند و مشغول خدمت و ارائه خدمات بهداشت و درمان نوزادان بدحال و های ریسک هستند.
وب دا، آغاز فعالیت شغلی شما از چه سالی، در کجا و با چه مسئولیتهایی بوده؟ و آیا در حوزههایی که فعالیت داشتهاید دستاوردهایی که در قالب کسب مقام/ رتبه باشد هم شده اید؟
علاوه بر کار علمی، آموزشی و پژوهشی که تا حال حاضر مشغول آنها هستم. فعالیت اجرایی نیز بر حسب نیاز و تکلیف و شرایطی که وجود داشته را عهده دار شدم، از جمله دو سال معاون آموزشی دانشکده پزشکی، چهار سال معاون بهداشتی دانشگاه، یک دوره چهار ساله معاون درمان دانشگاه، سه سال مدیر گروه کودکان و در حال حاضر بیش از سه سال است که رئیس بیمارستان قائم (عج) هستم. فعالیت بیمارستانی که یک فعالیت بسیار چالش دار و سختی است و در حد توان و وسع خود در خدمت مردم و دانشگاه و انقلاب هستیم.
در حوزه مدیریتی، هم چهار دوره عضو هیأت امنا دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی و بیش از هفت سال عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران هستم و همچنین عضو تحریریه مجله دانشگاه علوم پزشکی و مسئول انجمن نوزادان هستم.
وب دا، با توجه به فعالیت دانشگاه در سه حوزه آموزش، درمان و پژوهش حفظ ارتباط این سه حوزه از نگاه شما تا چه حد اهمیت دارد و اساسا آیا میتوان این سه حوزه را اولویت بندی کرد ؟
اسم دانشگاه علوم پزشکی مشخص است؛ بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و در واقع پژوهش در آن وجود ندارد. بهداشت بیشتر جنبه پیشگیری دارد و سلامت نگر است و پایه و اساس سلامت کشور به شمار می رود و با توجه به اینکه در حوزه های مختلف فعالیت کرده ام عرض می کنم چنانچه اقدامات اساسی صورت بگیرد و در این حوزه هزینه شود بهرهوری آن در دراز مدت خواهد بود؛ مثل واکسن که تزریق می کنیم و باعث می شود بسیاری از بیماری ها کم شود.
اگر سبک زندگی، مراقبت های بهداشتی، خدمات بهداشتی اولیه در سطوح مختلف روستا و شهرهای بزرگ و آن قسمت از زنجیره خدمات بهداشت کامل باشد، اتفاق بسیار خوبی است چون بار درمان کم میشود و سلامت مردم تأمین. اما دانشگاه یک نقش محوری که دارد و بسیار هم مهم است؛ حوزه های آموزش و پژوهش است. اساتید باید در کنار این دو محور درمان و پژوهش تربیت افراد با صلاحیت، ماهر و توانمند را به عهده بگیرند و این وظیفه اصلی دانشگاه است.
شاید حوزه های بهداشت و درمان را گروه های درمانی بتوانند انجام دهند؛ یعنی الزاما نیازی به عضو هیأت علمی نداشته باشد اگر چه بودن اساتید دانشگاه در حوزه بهداشت در کارایی و مدیریت شبکه تأثیر گذار است. با این حال پزشکانی که دوره های تخصصی و مدیریت بهداشت را گذرانده باشند و نگرش و فکرشان بهداشت نگر باشد؛ نه بیمار نگر و با دیدگاهی سلامت نگر و سلامت محور می توانند آن قسمت را مدیریت کنند، اما رسالت دانشگاه در حوزه آموزش، تربیت دانشجو و افرادی است که بتواند آنها را از نظر علمی و شخصیتی و اجتماعی به نحو احسن توانمند پرورش دهند .
در کنار این، چون ادغام دانشگاه با خدمات درمانی انجام شده و یک هیأت علمی علاوه بر آموزش در درمان هم نقش اصلی دارد. متأسفانه گاهی این بُعد درمان تا حدی وسعت پیدا کرده که اوقات آموزش و پژوهش را تحت الشعاع قرار می دهد ؛ هر چند مزایایی هم دارد از این جهت که فردیکه عضو هیأت علمی است، در بیمارستان های مرجع می تواند بیماران را بهتر مدیریت کند ، اما بار درمانی بیشتر به عهده هیأت علمی از جهت درمانی وارد می شود و ممکن است تا زمانی را که باید صرف آموزش شود تا حدودی تحت الشعاع قرار بگیرد.
اما در مورد پژوهش، با توجه به اینکه هر اقدامی در جهت بهبود شرایط بهداشتی و درمانی و رفع معضلات این حوزه در کشور راهکارش از مسیر پژوهش می گذرد، باید بر مبنای آنها اقدام شود، البته به خصوص پژوهش هایی که جامع نگر باشند. وضعیت پژوهش در طی سال های اخیر با رشد مراکز تحقیقات متعدد و مراکز تحقیقات بالینی در بیمارستان ها و پژوهشکده ها از نظر کمی و کیفی ارتقاء یافته و حاصل آن وجود و افزایش دانشمندان و نخبه های دانشگاه در سطح کشور و جهان است. پرواضح است که حمایت مستمر و تسهیل پژوهش برای پژوهشگران و داشتن بودجه به خصوص در شکوفایی و ارتقاء آن مؤثر است و به خصوص تعامل با شرکت های مستعد و مؤسسات و مراکز بالینی و پژوهشی غیراز دانشگاه در این جهت هم افزایی و تقویت جایگاه و کاربردی بودن و بهبود زندگی مردم و بهبود شاخص های سلامتی می شود.
وب دا: توسعه قسمت بهداشت و درمان را چطور می بینید؟
ما شاخص هایی را اکنون در بٌعد سلامتی در کشور داریم که بی نظیر است. جدا از مشکلات و محدودیت هایی که گاهی وجود دارد و بار درمان را زیاد کرده است، اما وقتی شاخص را می بینیم که مرگ و میر نوزادان هشت در 1000 تولد زنده است واقعا خوشحال می شویم. زمانی این رقم خیلی بالا بود، مرگ و میر کودکان شیرخوار زیر یک سال کمتر از 14 شده و اطفال کمتر از 16 سال. این شاخص های سلامتی است و کشورها را با این شاخص ها مقایسه می کنند، مرگ و میر مادران در 100 هزار الان رقم بسیار پایینی است. این شاخص ها مرهون تربیت همین افراد، در شبکه بهداشت و توسعه پزشکی و همین پژوهش ها است که کشور را برجسته در منطقه کرده است.
با توجه به اینکه بعد از انقلاب، کشور ما در تحریم بوده و در فشار قرار داشته و کمبودهایی در منابع داشته ایم، نباید از جنبه های مثبت ، اقدامات شایسته و بهبود شاخص های سلامتی و در حال حاضر امید به زندگی که رقم بسیار بالایی است، غافل شویم ضمن اینکه باید در منابع اعتباری دولت ها توجه بیشتری داشته باشند.
حدیثی از بزرگان داریم که دو نعمت بزرگ " امنیت و سلامتی " است و از این دو نعمت بزرگتر وجود ندارد. این دو هم ردیف هم هستند و گاهی سلامت بر امنیت اولویت دارد. بنابراین باید تصمیمات قانونی ما، رسانه ها و مجلس رویکردشان به جامعه پزشکی به این جنبه باشد و چنانچه نگاهی منفی داشته باشیم، جامعه آسیب خواهد دید و سلامت مردم مخدوش میشود و باعث آسیب به جامعه خواهد شد. از منابع اعتباری دولت باید از درآمد ناخالص ملی رقم بسیار چشمگیری را برای این کار در نظر بگیرد. البته که امنیت درجایگاه خود از اهمیت برخوردار است و شکی در آن نیست اما برای حوزه سلامت هم باید درصدی در نظر گرفته شود
با توجه به اینکه در بیمارستان فعالیت می کنم، مشکلاتی که مردم دارند، کمبودهایی که به صورت مقطعی ایجاد می شود، محدود بودن منابع بیمه ها، خدماتی مثل رایگان شدن خدمات برای کمتر از سن هفت سال که البته وظیفه دولت است و خدمت به قشری که آسیب دیده، پای انقلاب بوده و زحمت کشیده وظیفه ذاتی دولت است، ولی گاهی اوقات منابع لازم وجود ندارد و بنابراین باید به مسائل سلامت و آموزش توجه داشت و یک عضو هیأت علمی باید دغدغه مالی و به ویژه جوانان دغدغه مسکن را نداشته باشند که تازه کار و با حقوق اندک هستند و باید تأمین شوند تا انگیزه آنها قوی شود.
اکثر مردم به کشور علاقمند هستند و عِرق خاصی دارند و تمایل دارند به وطن خود خدمت کنند این مردم از همین جنس هستند و هر جا که بروند ارتباط آنها با کشور خودشان گسستنی نیست، همه آنها انسان های شریف و متعهدی هستند، بنابراین باید مشکلات آنها شناخته شود و بزرگان، تصمیم گیرندگان و قانون گذاران کمک کنند و نگاه مثبتی داشته باشند تا بهتر بتوانند با انگیزه بیشتربه مردم خدمت کنند.
در زمان حال، شرایط زندگی کشور با قدیم کاملا متفاوت شده است و جوانان امروزی نگاهشان به گونه ای دیگر است . لذا اگر بخواهیم از جوانان امروزی انتظار همان شرایط گذشته را داشته باشیم، منظقی نیست. من رزیدنت بودم و ازدواج کرده بودم اما در خانه ای کوچک با حداقل ترین امکانات زندگی می کردم.
با توجه به اینکه دیدگاه ها متفاوت شده است باید جوانان و رزیدنت ها را تأمین کرد، اهمیت علم برای هر فردی باید در جایگاه خود باشد و کنار آن حتما مسائل مادی مطرح است، کشور ما به تخصص های جوانان نیاز دارد و بنابراین جوانان ما تا جایی که می توانند ادامه تحصیل دهند. دانشجوی من باید از من بالاتر باشد؛ یعنی من که سال 1368 فوق تخصص خوانده ام دانشجوی من باید از آن بالاتر برود و به کشور خدمت کند و دغدغه های مالی را هم دولت باید حمایت کند. سختی ها وجود دارد اما گشایش مالی حتما به وجود می آید. دانش متوقف شدنی نیست و انسان تا هر جایی می تواند باید ادامه دهد، اما با افزایش سن درگیر مسائل اجتماعی، خانوادگی و مدیریتی و مطب... می شویم که فرصت ها از دست می روند و قابل برگشت هم نیستند.
وب دا: اوقات فراغت خود را به چه فعاليت هايي اختصاص مي دهيد؟
اوقات فراغت من اول صبح یا شب به مطالعه برای گزارش صبحگاهی و راندهای آموزشی رزیدنت ها سپری می شود، از مطب هم که به منزل می روم باز هم مطالعه می کنم؛ چون اگر مطالعه نکنم عقب می مانم و احساس می کنم مفید نیستم و حتی برخی جمعه ها کشیک می آیم و کار باغبانی را دوست دارم . همچنین در جلسات بسیج هم خارج از فعالیت های مدیریتی حضور دارم.